گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و سی و هشتم
زمان ارسال : ۱۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
طاهر که تازه به جوابی که میخواست، دست پیدا کرده بود، پیش پای او زانو زد، چشم ریز کرد و با سوءظن پرسید:
-میشناختی دختره رو؟
با همان چهرهی درهم به تأیید سر تکان داد.
-اسمش چی بود؟ از کجا میشناختیش؟
انگشتانش روی شکمش که درهم میپیچید و باعث شده بود حالت تهوع به او دست دهد، فشرده شد و با صدای دورگهای که ناشی از درد و ضعف بود، جواب داد:
-گیلدا مطیع. همون دختری که پروند
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مریم گلی
00بیچاره باربد ،نا خواسته قاتل هم شد ممنون نویسنده جان